بسم الله الرحمن الرحیم یکی از اختلافی ترین مسائلی که بین شیعه و سنی وجود دارد جریان شهادت حضرت زهرا(س) می باشد که شیعه معتقد است تنها پس از سه روز از فوت حضرت رسول به در خانه حضرت زهرا(س) رفتند و برای گرفتن بیعت برای خلیفه اول به خانه دختر پیامبر هجوم آوردند و به آتش کشیده شد و بر اثر آن حمله وحشیانه حضرت زهرا(س) آسیب دید و بر اثر همان جراحات به شهادت رسیدند . در طرف مقابل بسیاری از اهل سنت به هیج عنوان زیر بار قبول این فاجعه توسط خلفا خود نمی روند چرا که این جسارت به شخصیتی مثل حضرت زهرا (س) که بسیار مورد احترام پیامبر و دارای بسیار فضائل که خود کتب اهل سنت بدان اقرار دارند بسیار برایشان سنگین تمام می شود. تفکر سنی : چگونه می شود به حضرت زهرا(س) جسارت شود و در مقابل حضرت علی که در شجاعت سر لوحه عرب است ساکت بماند و هیچ حرکتی نکند این با غیرتی که از حضرت علی سراغ داریم سازگار نیست؟ تفکر شیعه :وقوع چنین فاجعه ای که به واقع انسان را مبهوت می گذارد بسیار سخت و سنگین است حتی برای شیعه ، که تنها پس از سه روز از فوت پیامبر توطئها و اختلافات به این حد برسد که خانه برادر و دختر پیامبر به آتش کشیده شود . لذا نباید جریان را تنها محدود به همان کودتا بعد از فوت پیامبر بدانیم که توضیحات آن در مطلب سقیفه بنی ساعده آمده است ، بلکه تهیه آتش درب خانه وحی از گذشته در حال آماده سازی بوده است ، گذشته ای که عده ای برای رسیدن به خلافت از همان سالهایی که خود پیامبر زنده بود به کار شکنی(مثل جریان صلح حدیبیه ، ماجرای غدیر و لشگرکشی سپاه اسامه) و تنها گذاشتن پیامبر(مثل جنگ احد و هنگام تدفین ایشان) و بی احترامی به خود پیامبر (مثل مصیبت روز پنج شنبه که هنگام وصیت کردن پیامبر بود) اقدام کرده بودند و تلاشها و نقشهای بسیاری برای رسیدن خود به جانشینی پیامبر انجام داده بودند . حال برادران اهل سنت که مدعی هستند ا صلا این واقعه اتفاق نیفتاده است به بررسی بخشی از اسنادی که در کتب خود اهل سنت میباشد می پردازیم . ماجرای بیعت به اجبار گرفتن برای خلیفه اول از اهل خانه حضرت فاطمه (س) که عده ای (مثل سلمان ، ابوذر ، زبیر و ... )در آن برای مخالفت و عدم بیعت کردن با خلیفه نا حق جمع شده بودند را تمام تواریخ نقل کرده اند و در اصل آن هیچ شکی نیست و این که خلیفه دوم بر درب خانه هیزم آورد و تهدید به آتش زدن کرد ، تا این قسمت داستان را همه اهل سنت قبول دارند و اگر هم سنی پیدا شد که این ماجرا را قبول نکرد در جاهل بودن او به مکتبش هیچ شکی نکیند .از جمله روایتهای آمده : 1- ابن أبی شیبه در المصنف ، ج8 ، ص 572 می گوید : هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند ، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند ، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید . او به خانه فاطمه آمد ، و گفت : اى دختر رسول خدا ! محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو !!! ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند . این جمله را گفت و بیرون رفت ، وقتى على (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند ، دخت گرامى پیامبربه على (علیهم السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود ، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد. 2-علامه بلاذری در انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586 می گوید : ابو بکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد . 3-ابن قتیبه دینوری در الامامة والسیاسة ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 30 می گوید : ابی بکر به دنبال عده ای که حاضر نشده بودند با او بیعت کنند بود همان افرادی که نزد علی ( علیه السلام ) تجمع کرده بودند ، لذا عمر را به دنبال آنها فرستاد عمر سر رسید آنان را صدا کرد، ولى آنها اعتنایى نکرده و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت: به همان خدایى که جان عمر در دست اوست، سوگند یاد مى کنم که بیرون بیایید و گرنه خانه را با کسانى که در آن هستند آتش خواهم زد. به عمر گفتند: اى اباحفص! فاطمه(علیها السلام) در این خانه است. عمر پاسخ داد: باشد!! 4-محمد بن جریر طبری در تاریخ الطبرى ، ج2 ، ص443 می گوید : عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. 5-مسعودی شافعی در اثبات الوصیة ، ص143 می گوید : به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گردید . و بسیاری از روایتهای دیگر که قطعی بودن این فاجعه را اثبات می کند که توسط علما مختلف اهل سنت در سنهای مختلف این جریان نقل شده است که برای مطالعع بیشتر می توانید به کتاب الهجوم علی بیت الفاطمه به قلم عبدالزهراء مهدی که به برگردان آن به فارسی توسط محمد حسن غروی توسط انتشارات تک به چاپ رسیده است مراجعه نمایید و یا به خانه وحی در زیر تازیانه های هجوم و اسناد هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مراجعه نمایید. حال این سوال را داریم از برادارن اهل سنت که چگونه می شود شما که معتقدید صحابه دارای عدالت هستند عده ای از آنها بر اتفاقات افتاده اعتراض کنند و لازم باشد به زور از آنها بیعت گرفته شود .اصلا چرا باید تهدید به آتش زدن شود خانه دختر پیامبر که قطعا جزو زنان بهشتی می باشد و شامل آیه تطهیر و هزاران فضایل دیگر ؟ آیا پسر صحاک نمی دانست که پیامبر فرموده است : کسی جز خدا با اتش شکنجه نمی کند و نیز فرموده است با اتش جز خدای ان کسی عذاب نمی کند . صحیح بخاری ج1 ص 59 این سوال شاید پیش بیاید که اگر هجوم به خانه حضرت زهرا از قطعیات تاریخ است پس چرا صحیحین(بخاری و مسلم) از آن مطلبی نقل نکرده اند ؟ با توجه به اسنادی که از اهل سنت آورده شد هیچ شکی در اتفاق این ماجرا وجود ندارند اما برخی از آنها آمده اند و در قضیه اشکال آورده اند که دومی تنها تهدید به آتش زدن خانه دختر پیامبر کرده است و اصلا این کار را انجام نداده است و حضرت زهرا با خلفا رفتار بسیار خوبی داشت و از آنها راضی بود مثل کتاب عیانات که در همه جا اهل بیت و دختر پیامبر را حامی و پشتیبان خلفا معرفی می کند که از آنها بسیار راضی بود (مثل جریان فدک) و با آنها کمال همکاری را داشت و حالا این رافضیها هستند که کاسه داغ تر از آش شده اند و این ماجرا اتفاق نیفتاده را برای خود بزرگ کرده اند . این که چرا صحیحین مستقیم جریان آتش زدن درب خانه دختر پیامبر را بیان نکرده اند پر واضح است که اگر این کار را می کردند کتابهای آنها نیز همانند بسیاری از کتب معتبر قبل از آنها از درجه اعتبار ساقط می شد و باید آنها روایاتی را جمع آوری می کردند که بیشترین خدمت را به اهل سنت و خلفا غاصب خود بکند نه جریاناتی را بیاورد که بر علیه انها باشد لذا از پرداختن مستقیم به آن صرف نظر کرده اند . اما در عین حال از ظلمها و بی احترامیهای که شیخین نسبت به حضرت زهرا انجام داده اند مطالبی را آورده اند که نشان می دهد که نه تنها بین آنها احترامی و همکاری نبوده است بلکه حضرت زهرا دختر پیامبر که خشم او برابر خشم پیامبر است از دست آنها خشمگین ، عصبانی ، دلگیر و ناراحت و حتی قهر از آنها بوده است که تنها به دو روایت در صحیحن(بخاری و مسلم) اشاره می کنم : حضرت زهرا (س) در وصیتش به علی ، اجازه نداد تا خلیفه اول و دوم به جنازه اش حاضر شوند و او را شبانه و پنهانی به خاک بسپارد او در همین عقب بود تا از دنیا برفت . صحیح بخاری ج 3 ص 36 –صحیح مسلم ج 2 ص72 فاطمه (س)از ابوبکر ارث پدر خود را خواست و گفت که پیامبر (ص) از آنچه خدا به او ارزانی داشته در مدینه فدک و بازمانده خمس خیبر ، چیزهایی به او داده است . ابوبکر حاضر نشد که چیزی را به فاطمه پس بدهد . فاطمه (س) بر ابوبکر خشم گرفت ، با او قهر کرد و سخن نگفت تا از دنیا رفت . وی پس از پیامبر (ص) شش ماه زنده ماند . چون در گذشت ، شوهرش او را در شب به خاک سپرد و ابوبکر را آگاه نساخت ، خود بر او نماز خواند . علی (ع) تا زمانی که زندگی فاطمه (س) در میان مردم جایگاهی داشت ، چون فاطمه (س) در گذشت از مردم دلگیر و ناراضی شد و ناگزیر شد با ابوبکر آشتی و با او بیعت کند و پیش از آن در این چند ماه بیعت نکرد . صحیح بخاری ، جلد 5 ، ص 82 (باب غزوه خیبر)- صحیح مسلم ، ج 5 ، ص 153 (کتاب الجهاد) چگونه می شود دختر پیامبر با خلفا خوب باشد در حالی که کتب معتبر خودتان این مطالب را نقل می کند که ایشان با خلفا قهر بود ، آنقدر از دست آنها ناراحت و عصبانی بوده است که اجازه نداده است برای مراسم تدفین خود شرکت کند و حتی نماز بخوانند و قبر ایشان از دیگران مخفی بماند و نشانه آن در این زمان قبر مخفی این بانو می باشد که خود سندی است برای مظلومیت حصرت علی و حقی که از ایشان غصب شد . حال اگر یک غیر مسلمان بیاید و بگوید شما که در دین خود بسیار به دختر پیامبر خود احترام می گذارید و معتقدید که سوره ای از قرآن در حق او نازل شده است ،اوست که سرور زنان عالمین است (صحیح بخاری ج 4 ص 209 کتاب بدئ الخلق) حال قبر او کجا است ؟ او که باید در بین شما احترام و جایگاه بالایی داشته باشد ؟ چه جوابی برای گفتن داریم .