برادر سلام. برادر خجالت نکشيدي اين چيزا رو نوشتي؟ ديروز با حاجي صحبت ميکردم گفت بهت بگم يه سر بيايي پايگاه. خيلي ازت خوشش اومده. گفت وام خريد موتورت آماده ست. راستي يه باتوم خوش دست هم بهت هديه داده. خيلي هم کلفت تر از باتوم منه. خلاصه ترکوندي. امشب حاجي گفت بيا پايگاه. راستي به خونه خبر بده احتمال داره مراسم تحليف زياد طول بکشه شب نتوني بري خونه...
منتظرم...سيد